جوانی جمعیت صرفاً با قانون، ابلاغیه و موعظه تحقق نمی‌یابد

آذربایجان شرقی عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در خصوص اهمیت موضوع جوانی جمعیت اظهار می‌کند: موضوع جوانی جمعیت یک بحث بسیار مهمی است که صرفاً با قانون، ابلاغیه، موعظه و نصیحت تحقق نمی‌یابد.

حجت‌الاسلام اصغر نقدی، در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: شاید این عوامل مؤثر باشد اما ساختارها و بسترهای لازم خود را می‌خواهد. جامعه‌ی ما در سال‌های گذشته شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خاص خود را داشت و سن ازدواج نیز متعارف و طبیعی بود. اما به ‌مرور زمان اتفاقاتی افتاد که جریانات اجتماعی و فرهنگی دچار تغییراتی شد.

«فرزند کمتر؛ زندگی بهتر» شعاری که پیش از انقلاب کلید خورد اما بعد از انقلاب نمود پیدا کرد

وی ادامه می‌دهد: متأسفانه شعار «فرزند کمتر؛ زندگی بهتر» که در دهه‌های قبل مطرح می‌شد، به‌هیچ عنوان با واقعیت‌ها و جریانات طولی و عرضی تاریخ سنخیتی نداشت؛ به‌طور مثال جمعیت ایران در سال‌های مشروطیت یک دهم تعداد جمعیت فعلی بود اما وضعیت اقتصادی جامعه بسیار نامناسب و ضعیف بود. همچنین جمعیت ایران در دهه 1340 حدود 25 میلیون نفر بود اما وضعیت اقتصادی مردم نیز تعریف چندانی نداشت و مردم در شرایط سخت زندگی می‌کردند. حتی در سایر کشورهای دنیا نیز این‌طور نیست که همیشه کشورهای پرجمعیت وضعیت اقتصادی نامناسبی داشته باشد و یا برعکس.

نقدی با بیان اینکه شعار «فرزند کم‌تر؛ زندگی بهتر» قبل‌از انقلاب آغاز شد اما بعد از انقلاب نمود پیدا کرد، می‌افزاید: ما باید برای مقابله به مثل با یک جریان، خودمان جریان سازی کنیم چراکه با انجام کارهای فردی از سوی چند نفر نمی‌توانیم بحث جوانی جمعیت را محقق سازیم و تا زمانی‌که ما بسترهای لازم را فراهم نسازیم، این موضوع جا افتاده نخواهد شد.

دوره‌ی بارداری یکی از مقدس‌ترین دوران برای بانوان است

او دوره‌ی بارداری را یکی از مقدس‌ترین دوران برای بانوان عنوان کرده و می‌گوید: براساس تعالیم دینی، اگر یک بانو در دوره‌ی بارداری یا در زمان زایمان از دنیا برود، جایگاه و ارزش شهدا را کسب می‌کند. اما متأسفانه وضعیت اجتماعی و فرهنگی ما آنچنان دچار تغییر و تحول شد که اکنون بانوان نمی‌خواهند فرزندان زیادی داشته باشند و باید برای این موضوع فرهنگ‌سازی شود.

تربیت فرزند فدای حضور در مشاغل اداری شده است

عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز خاطرنشان می‌کند: متأسفانه در طول سالیان اخیر بانوان برای‌ اینکه بتوانند در اجتماع جایگاه بالایی داشته باشند، خانه‌داری، تربیت فرزند و کلا کارهایی که یک بانو باید با آن‌ها آشنا باشد، تخریب و به‌عنوان یک شغل سطح پایین به جامعه معرفی شد. در حالیکه تربیت فرزند و در کل تربیت انسان مقدس‌ترین شغل در بین تمامی مشاغل است که یک بانو می‌تواند در جایگاه مادر این شغل را داشته باشد اما متأسفانه به‌مرور زمان دختران و بانوان با حضور در مشاغل مختلف از مهارت‌هایی چون خانه داری، فرزند داری و… دور شدند.

تمایل جوانان برای تبدیل شدن به متخصص ماشین‌ بیشتر از متخصص تربیت انسان است

وی انقلاب صنعتی اروپا را یکی از عوامل به‌وجود آمدن این طرز تفکر عنوان کرده و می‌گوید: انقلاب صنعتی اروپا منجر به حاشیه رفتن انسان و قرار گرفتن صنعت و تفکر ماشینی در جایگاه بالاتر از انسان شد و اثرات این انقلاب صنعتی بعد از چند 100 سال در کشوری مثل ایران نمود پیدا کرد و تمایل جوانان برای تبدیل شدن به متخصص ماشین‌ بیشتر از تبدیل شدن به متخصص تربیت انسان است. این طرز تفکر به‌جایی رسید که رشته‌های علوم انسانی از جمله رشته‌های مرتبط با بحث تربیت رفته ‌رفته جایگاه خود را از دست داد بطوریکه در یک برهه‌ی زمانی جوانان به سمت رشته‌های فنی و مهندسی رفتند و اکنون نیز خیل عظیمی از جوانان به سمت رشته‌های پزشکی سرازیر شده‌اند.

خانواده‌ها به‌دنبال مادیات خواستگار دختر خود هستند

حجت الاسلام نقدی تاکید می‌کند: متأسفانه اکنون در بسیاری از ازدواج‌ها توجه به جسم بیشتر از توجه به روح است و خانواده‌ها بجای اینکه بر روی شخصیت، انسانیت، رفتار، متانت طرف مقابل توجه کنند، فقط به‌دنبال مادیات و موضوعات ظاهری هستند و جامعه‌ای که در آن بجای روح، جسم انسان مورد تأکید باشد، یک جامعه‌ی منحط نامیده می‌شود.

به مرور زمان کنکور به یک میدان مبارزه‌ی ظالمانه تبدیل شد

وی به هزینه تراشی از طریق مدارس و دانشگاه‌های غیر دولتی به عنوان یکی دیگر از  علل کاهش تمایل خانواده‌ها برای فرزند آوری اشاره کرده و می‌گوید: من از روز نخست مخالف به‌وجود آمدن مدارس و دانشگاه‌های غیر دولتی بودم و هستم. تشکیل مدارس غیردولتی عامل اصلی به‌وجود آمدن فاصله‌ی طبقاتی است بطوریکه به مرور زمان کنکور به یک میدان مبارزه‌ی ظالمانه تبدیل شد و بجز موارد استثنایی و معدود، تنها فرزندان خانواده‌های با تمکن مالی زیاد به‌دلیل حضور در مدارس غیردولتی و کلاس‌های خصوصی موفق به حضور در دانشگاه‌های رده بالای دولتی شدند. اما یک کارمند ساده، یک کارگر، یک معلم و… که هیچ توازنی بین درآمد و هزینه‌هایش وجود ندارد، با دیدن شرایط نظام آموزشی و شهریه‌های آنچنانی هرگز تمایلی به ازدیاد نسل نمی‌کند و توان پرداخت هزینه‌های مدارس غیردولتی را ندارد.

توجه به بلوغ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

عضو هیأت علمی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات فعلی ناشی از نادرست بودن نظام تعلیم‌ و تربیت می‌باشد، اظهار می‌کند: فرزندان ما بعد از 12 سال تحصیل، به بلوغ جنسی می‌رسند اما خبری از بلوغ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیست. یک دختر یا پسر بدون هیچ گونه تخصص از جمله مهارت‌های فنی، صنعتی، اقتصادی، خانه‌داری و…،  بعد از اخذ دیپلم، چاره‌ای جز ورود به دانشگاه ندارد و در دانشگاه نیز متأسفانه به‌دلیل حضور اجباری در کلاس بعضی از دروسی که هیچ فایده‌ای برای آن‌ها نداشته و صرفا عمر و زمان آن‌ها را تلف می‌کند، بعد از اتمام دوره دانشجویی در سن 30 سالگی نیز به بلوغ اقتصادی نمی‌رسند.

بجای پرکردن اوقات فراغت جوانان به فکر اصلاح سیستم تعلیم و تربیت باشیم

وی در ادامه سخنان خود اضافه می‌کند: ما بجای جبران این مشکلات، عبارتی بنام «اوقات فراغت جوانان» را به‌وجود آوردیم؛ درحالی‌که اگر سیستم تعلیم ‌و تربیت ما درست بود، هرگز چیزی بنام اوقات فراغت معنی پیدا نمی‌کرد و جوانان ما در کنار بلوغ جسمی و جنسی به بلوغ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز رسیده و صاحب شغل می‌شدند و دیگر نیازی به اوقات فراغت نداشتند. من بارها از مسئولینی که در گذشته با افتخار می‌گفتند که حضور 50 هزار جوان در ورزشگاه و تشویق یک تیم، به معنی پرکردن اوقات فراغت این جوانان است، به شدت انتقاد می‌کردم و اکنون نیز معتقد هستم باید بجای پرکردن اوقات فراغت جوانان به فکر اصلاح سیستم تعلیم و تربیت باشیم.

این استاد دانشگاه تبریز، ادامه می‌دهد: ما به وسیله‌ی سیستم آموزشی نادرست، بین بلوغ جسمی جوانان و بلوغ اقتصادی آن‌ها حداقل 12 سال فاصله انداختیم. من بارها به مسئولین مربوطه طرحی را ارائه کردم که در قالب این طرح می‌توانیم با حذف دروس زاید در دوران دانش‌آموزی و همچنین دوره‌ی دانشجویی، علاوه بر اینکه زمان جوانان در زمان کمتری موفق به فارغ التحصیلی از دانشگاه می‌شوند، در سن مناسب می‌توانند صاحب شغل شده، ازدواج کرده و صاحب خانواده شوند. متأسفانه در طول سال‌های اخیر جریانی به‌وجود آمد که قصد تخریب جایگاه مادری را داشت و ما باید تمام تلاش خود را برای قداست بخشیدن به این جایگاه والا انجام دهیم.

عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در بخش دیگری از این گفت‌وگو با تأکید بر اینکه اکنون شاهد از بین رفتن عشق بین افراد هستیم، خاطرنشان می‌کند: این روزها عشق مرده است و عوامل مختلفی در این موضوع دخیل هستند. جوانان نه تنها عشق ندارند حتی شاهد هستیم که با چندین نفر رابطه‌ی دوستی دارند و گاهی نیز اذعان می‌کنند که نمی‌دانند چگونه از بین چندین نفر یک نفر را انتخاب کنند. این موضوع چند دوستی در بین پسران و دختران علاوه بر به‌وجود آوردن مشکلات اخلاقی، موجب از بین رفتن عشق نیز شده است. جوانان بعد از چندین و چند رابطه‌ی دوستی، بالاخره تصمیم به ازدواج می‌گیرند که متأسفانه نتیجه‌ای جز طلاق و شکست ندارد.

او ادامه می‌دهد: قداست عشق و وجود محبت بین زن و شوهرهایی که عمر زندگی مشترک آن‌ها بیش از 30 و 40 سال است، به مراتب بیشتر از جوانان امروزی است و اصلی ترین علت این موضوع توجه به روح افراد در گذشته و تمرکز بر جسم افراد در زمان حال است. بنابراین یکی از مؤلفه‌های اصلی دوام زندگی و به تبع آن تمایل به فرزند آوری، وجود عشق بین زن و شوهر است که متأسفانه در زمان حال این مؤلفه کمرنگ شده و به همین دلیل شاهد افزایش میزان طلاق هستیم.

نقدی با بیان اینکه عادی شدن رابطه‌ی دختر و پسر با یکدیگر عامل دیگر از بین رفتن قداست عشق و در نتیجه کاهش ازدواج و افزایش طلاق شمرده می‌شود، می‌گوید: در زمان‌های قدیم پسر و دختر قبل از ازدواج اصلا همدیگر را نمی‌دیدند تا اینکه در دوران نامزدی با یکدیگر آشنا می‌شدند اما اکنون شاهد هستیم که جوانان آنچنان با یکدیگر در ارتباط هستند که دیگر همه چیز عادی شده و هیچ حسی نسبت به یکدیگر ندارند. در گذشته پدران نیز از جایگاه بالایی در خانواده برخوردار بود و وقتی پدر خانواده از کار برمی‌گشت، مادر به همراه فرزندان به استقبال پدر می‌رفت. اما اکنون خبری از این ابراز محبت‌ها نیست. بنابراین یکی از دلایل طلاق و عدم تمایل به ازدواج عادی شدن روابط بین جوانان از بین رفتن عشق است. اگر عشقی در کار نباشد، جوانان تن به ازدواج و رفتن زیر بار مسئولیت و تحمل سختی‌های زندگی نمی‌دهد.

عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در خصوص اثرات افزایش سن ازدواج و تاثیر آن در کاهش فرزند آوری نیز می‌گوید: دختران و پسران در یک بازه‌ی سنی خاص تمایلات جنسی بیشتری دارند و بعد از سپری شدن این بازه‌ی سنی، دیگر تمایلی برای مسائل جنسی وجود ندارد و اگر در این ایام ازدواج نکند، به مجرد بودن عادت کرده و از ازدواج منصرف می‌شود. مثلا جوانی که سن 30 سالگی را سپری کرد، دیگر هیچ انگیزه و رغبت جنسی ندارد که به ازدواج نیز فکر کند و متأسفانه ما در بین اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه نیز شاهد افرادی هستیم که هیچ تمایلی برای ازدواج ندارند و ما علی رغم بکار گیری ترفندهای مختلف باز هم نمی‎توانیم آن‎ها را به ازدواج ترغیب کنیم.

لینک منبع:
isna.ir/xdNrcT